لپتوسپیروز یا تب شالیزار که با نام تببرنجکاران نیز نامیده می شود به عنوان یک بیماری مشترک بین حیوان و انسان مطرح بودهکه به وسیله یک نوع اسپیروکت به نام لپتوسپیرا ایجاد می شود . در بسیاری از مناطقجهان ، لپتوسپیروز به عنوان یک بیمـاری آندمیک مطرح بوده و در این قبیل کشورها ،میزان وفور آلودگی در میان حیوانات ، از تعداد حیواناتی که علائم بیماری را از خودنشان می دهند به مراتب بیشتر است . ضایعات اقتصادی ناشی از بیماری در کانونهایآندمیک ، نسبتاً کم بوده و بیماری از نظر بهداشت عمومی حائز اهمیت فراوان می باشد .
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، بهنظرمىرسد لپتوسپیروز گستردهترین بیمارى مشترک بین انسان و حیوان در سرتاسر جهان استو حداقل ۱۶۰ گونه پستاندار را مبتلا مىسازد. عفونت در انسان عمدتاً در تابستان وپائیز در کشورهاى غربى و در مناطق استوائى اتفاق مىافتد.
ابتلاء به لپتوسپیروز در اثر تماس اتفاقى با آبآلوده (دوسوم موارد) یا ادرار یا یافتهاى حیوانات آلوده اتفاق میظافتد. لیپتوسپیرااز طریق غشاءهاى مخاطى یا پوست خراشیده وارد بدن مىشود. بعضى از شغلها بهطورویژه پرخطر هستند مثل دامپزشکان، کشاورزان، کارگران در تماس با فاضلاب، و کارکنانکشتارگاه و شیلات.
عفونتهای لپتوسپیرایی معمولا در اثر تماس غیرمستقیمانسان یا دام با آب، خاک یا غذای آلوده شده توسط ادرار آلوده تعداد زیادی ازحیوانات وحشی یا اهلی حامل (Carrier) حاصل میشود.
همچنین در اثر تماس مستقیم با ادرار یا بافتهایحیوانات مبتلا، بیماری منتقل میشود. اجرام بیماریزای لپتوسپیرا از طریق زخم یاخراشهای ایجاد شده برروی پوست بدن، سطوح مخاطی، بافت ملتحمه چشم، تنفس قطرات ریز ومعلق (آئروسل) مایعاتی که واجد اجرام لپتوسپیرا هستند وارد بدن میشوند.
اجرام لپتوسپیرا بلافاصله وارد جریان خون شده وشروع به تزاید میکنند و بدینصورت مرحله حضور اجرام لپتوسپیرایی در خون (Leptospiremia) که ۷ تا ۱۰ روز پس از شروع بیماری ادامه می یابد فرا میرسد. در طیاین مرحله از بیماری اجرام لپتوسپیرایی را به آسانی میتوان از خون جدا نمود.
۱۰روز پس از شروع بیماری و زمانی که پادتنها رامیتوان اندازه گیری نمود، اجرام لپتوسپیرایی که در لوله های کلیوی جایگزین شده انداز طریق ادرار دفع میشوند (Leptospiruria) .
این مرحله از بیماری (لپتوسپیروریا) ممکن است تامدتها دوام داشته باشد. در طی این مرحله میتوان اجرام لپتوسپیرایی را از ادرار یابافت کلیه (حیوانات تلف شده) جدا نمود.
دوره کمون از ۲۶-۲ روز متفاوت است.
بهطور تیپیک لپتوسپیروز دو فاز دارد بهطورىکه پساز فاز حاد لپتوسپیرمی، فاز ایمن لپتوسپیرورى پدید مىآید.
فاز ابتدائى لپتوسپیرمى با شروع ناگهانى سردرد (معمولاً فرونتال)، دردهاى عضلانى شدید (مخصوصاً در رانها و کمر)، هیپرستزى پوست،لرز، و تب مشخص مىشود.
شایعترین یافتههاى بالینى تب و پرخونى (Suffusion) ملتحمه هستند.
یافتههاى کمتر شایع شامل حساسیت عضلات،لنفادنوپاتی، هپاتواسپلنومگالی، پرخونى (Injection) حلق، و راشهاى پوستىمىباشد.
اکثر بیماران طى یک هفته بدون علامت مىشوند.
فاز ایمن پس از ۳-۱ روز دوره بدون علامت قبلى است؛علائم و نشانههاى مننژیت در ۱۵ درصد از موارد دیده مىشود.
حتى در غیاب نشانههاى مننژه، پلئوسیتوز CSF پس از۷روز در ۹۰-۵۰ درصد از موارد وجود دارد. در فاز دوم تب ممکن است ایجاد شود ولىغالباً شدت کمترى دارد و معمولاً فقط ۳-۱ روز طول مىکشد.
سندرم ویل (Weil’s syndrome) شدیدترین شکللپتوسپیروز است و در ۱۰-۵ درصد از موارد اتفاق مىافتد و با زردی، اختلال عملکردکلیه، استعداد به خونریزی، و مرگ و میر بالا مشخص مىشود.
اتیولوژی
عامل بیماری ، باکتری از نوع اسپیروکت ، به ناملپتوسپیرا بوده که در یک تقسیم بندی کلی به دو گروه بیماریزا و غیر بیماریزا تقسیمبندی می شوند .
لپتوسپیراها هوازی اجباری اند و هنگامی که در یکمحیط مناسب و در دمای ۳۰- درجه سانتیگراد کشت داده شوند، دوره تولیدمثل و تکثیرآنها ۷ تا ۱۲ ساعت است. در محیط کشت نیمه جامد محتوی ۰۲/۰ درصد آگار، رشد باکتریبصورت حلقه هایی در پایین سطح محیط به راحتی قابل مشاهده است.
رشد حلقه ای ممکن است در کشتهای اولیه که بمنظورجداسازی اجرام لپتوسپیرایی فراهم میشوند، حتی بعد از گذشت مدت زمان زیاد هم مشاهدهنشود. مشاهده و اثبات حضور اجرام لپتوسپیرا در محیط های کشت منوط است به مشاهدهمتناوب توسط میکروسکوپ زمینه تاریک.
از آنجایی که خواص کشت و مورفولوژی (شکل ظاهری) لپتوسپیراها بسیار شبیه هم میباشد، طبقه بندی اجرام جدا شده بستگی به خواصسرولوژیکی آنها دارد. براساس آزمایش آگلوتیناسیون میکروسکوپیک (MAT) که در آن ازآنتی سرم اختصاصی استفاده میشود، سروتیپهایی که دارای آگلوتیناسیون اصلی مشترکدارند جهت سهولت کار در یک سروگروپ طبقه بندی میشوند.
آنتی سرمی که بیشترین واکنش متقاطع را در یکسروگروپ نشان دهد معرف همان سروگروپ خواهد بود و برای تشخیص کشتهای ناشناخته از آناستفاده میشود.
طبقه بندی اسپیروکتهای لپتوسپیرا ، طی سالیانمتمادی دچار تغییرات فراوان شده است و در شرایط موجود طبقه بندی لپتوسپیراها بر دواساس صورت می پذیرد :
ـ بر اساس نوع آنتی ژنهای آگلوتینان
در این روش۲۳ ( SEROGROUP ) شناسایی گردیده که بیش از ۲۵۰ ( SEROVAR ) در میان آنها طبقه بندیمی گردند .
ـ بر اساس مطالعات زنجیره DNA
در این روش ۸ ( GENOMOSPECIES ) شناسایی گردیــده که حـدود ۲۵۰ ( SEROVAR ) در میان آن طبقه بندی می گردند .
اپیدمیولوژی
از مهمترین عوامل مؤثر در بقای لپتوسپیرا در طبیعتو انتقال آن به حیوانات می توان به موارد زیر اشاره نمود :
شرایط محیطی
ـ میکــروارگانیزم در PH کمتر از ۶یا بیشتر از ۸ قادر به ادامه حیات نمی باشد .
ـ میکــروارگانیزم در درجه حرارتبالاتر از ۴۲ درجه سانتیگراد از بین می رود ولی در مقابل سرما و انجماد نسبتاًمقاوم است .
ـ میکــروارگانیزم در آبهای سطحی ، برای مــــدت طولانی زنده باقیمی ماند و مدت حیات باکتری در آبهای راکد به مراتب بیشتر از حیات آن در آبهای جاریاست .
ـ موارد بیماری معمولاً در فصولی از سال که از میزان بارندگی بیشتریبرخوردار است ، افزایش می یابد .همچنین موارد بیماری در مناطق گرم و مرطوب بیش ازسایر مناطق می باشد .
میزبانها و ناقلین
میزبان تصادفی ( اتفاقی ) :
به گروهی از حیوانات اتلاق می شود که پس از آلودگیبه لپتوسپیرا ، به فرم کلینیکی بیماری مبتلا گردیده ولی بهبودی می یابند ومیکروارگانیزم را برای مدت زمان کوتاه ( پس از بروز علائم و بهبودی ) منتشر میسازند .
میزبان نگهدارنده ( ناقل ـ مخزن ) :
به گروهی از حیوانات اتلاق می شود که پس از آلودگیبه لپتوسپیرا ، به فرم کلینیکی بیماری مبتلا نشده ، بلکه بیماری در آنها به فرممزمن تبدیل گردیده و به عنوان ناقل ( CARRIER ) میکروارگانیزم را برای مدتهایطولانی منتشر می سازند .
نکته مهم
برخی از حیوانات ممکن است برای یک سرووار به عنوانمیزبان تصادفی عمل نموده و برای سرووار دیگر به عنوان مخزن و ناقل میکروارگانیزممطرح باشند .
ـ عفونت لپتوسپیرایی در تعداد کثیری از گونه های مختلف پستانداران و برخی ازخزندگان ایجاد می شود .
ـ سرووارهای مختلف لپتوسپیرا دارای یک ارتباط منحصر باگونه های خاصی از حیوانات می باشند و بسیار محتمل است که هر گونه شناخته شده ازجوندگان ، جانوران کیسه دار ، پستانداران ، پستاندارن دریایی به عنوان ناقل و منتشرکننده حداقل یک سرووار لپتوسپیرا مطرح باشند .
ـ ناقل بسیاری از انواع مختلفسرووارهای لپتوسپیرا ، انواع مختلف جوندگان می باشند .
ـ سرووارهای مختلفلپتــوسپیرا از انـواع حیوانات اهلی نظیر گاو ، گوسفند ، بز واسب جدا گردیده است وحیوانات اهلی به عنوان میزبان تصادفی یا مخازن سرووارهای مختلف لپتوسپیرا مطرح میباشند .
ـ سرووارهای مختلف لپتوسپیرا از انواع مختلف حیوانات وحشی ( نظیر گراز ،شغال ، موش صحرایی ، آهو و … جدا گردیده و برخی از آنها نظیر راسو ناقل سرووارهایمشخصی از لپتوسپیرا می باشند . با اینوجود نقش حیوانات وحشی در انتقالمیکروارگانیزم به حیوانات اهلی ناشناخته باقی مانده است .
منبع آلودگی
مهمترین منبع آلودگی ، حیوانات مبتلا به لپتوسپیروزمی باشند . این قبیل حیوانات ( بدون در نظر داشتن بروز یا عدم بروز علائم بالینی ) ، از طریق ادرار ، جنین سقط شده و ترشحات رحمی آلوده ، سبب انتشار لپتوسپیرا درمراتع ، آبگیرها ، انبار خوراک دام و آبشخوارها و … می گردند . شیر حیوانات مبتلا وهمچنین اسپرم ، در مراحل خاصی از بیماری ، در هر گونه حیوانی از منابع انتشارآلودگی بشمار می روند .
روش انتقال بیماری
باکتری ، معمـولاً از طریــق مسیرهای یاد شــده درزیر به میزبان منتقل می گردد :
ـ جراحات موجود بر روی پوست و بافت مخاطی
ـملتحمه
ـ استنشاق ذرات آلوده ( بویژه ذرات آلوده شده بوسیله ادرار حاوی جرم )
ـ مصرف مـواد خشبی آلوده به جرم ( که باعث ایجاد جراحت در دهان می گردند . )
ـ انتقال بیماری از طریق جفت به جنین
ـ انتقال به حیوانات شیرخوار از طریقشیر آلوده و حاوی جرم
ـ انتقال جرم بوسیله اسپرم آلوده ، به حیوانات دریافتکننده اسپرم
ایجاد کانونهای آندمیک بیماری به موارد زیر وابسته است :
ـ موجودبودن سرووار خاص در محیط
ـ فراهم بودن و وجود میزبان ناقل مناسب ( برای سرووارموجود )
ـ وجود زیستگاه و بوم مناسب برای زندگی میزبان
پاتوژنز
ـ لپتوسپیروز به فرمهای مختلف بالینینظیر فرم حاد ، تحت حاد ، مزمن و نیز فرم فاقد علائم بالینی تظاهر می یابد وبیماریزایی آن به دلیل برخی از خصوصیات میکروارگانیزم به شرح زیر می باشد :
ـتولید همولیزین توسط میکروارگانیزم سبب همولیز وسیع داخل عروقی گردیده و باعثهموگلوبینوری می شود .
ـ تخریب دیواره سلولی عروق و ایجاد پتشی گسترده
ـتخریب عروق کلیوی و همولیز شدید داخل عروقی ، آنوکسی آنمیک و نفروزهموگلوبینوریک
ـ تجمع باکتری در پارانشیم کلیه و ایجاد نفریت و دفع جرم از طریقادرار
ـ مرگ حیوان به دلیل سپتی سمی ، آنمی همولیتیک و اورمی
ـ سقط جنین ( چند هفته پس از سپتی سمی ) به دلیل ضایعات ایجاد شده در جنین
ـ انسفالیت به دلیلتجمع باکتری در سیستم اعصاب مرکزی
علائم بالینی :
ـ گاو :
لپتوسپیروز در گاو به فرم حاد ، تحت حادو مزمن مشاهده می گردد .
علائم فرم حاد عبارتند از :
تب ( ۵/۴۱ ـ ۵/۴۰ درجهسانتیگراد ) ، بی اشتهایی ، ایجاد پتشی در مخاطات ، دپرسیون ، زردی و رنگ پریدگیمخاطات ، دیسپنه ، کاهش شیر همراه با مشاهده لخته های خون در آن ، قطع کامل شیر وشل شدگی و نرمی پستان ، تورم پستان ، سینوویت و لنگش شدید ، مرگ و میر به میزان ۵درصد ، سقط جنین به میزان ۳۰ درصد .
علائم فرم تحت حاد بیماری مشابه با فرم حادولی خفیفتر از آن است و ممکن است همه علائم در یک دام مشاهده نگردد . در فرم مزمنبیماری به استثنای سقط جنین ( که در گله ممکن است فراگیر شود ) علائم قابل توجهدیگری مشاهده نمی شود .
ـ گوسفند و بز :
بیماری در گوسفند و بز کمتر اتفاق میافتد و علائم قابل توجه آن شامل دیسپنه ، همـوگلوبینوری ، زردی و رنگ پریدگی مخاطات، قطع تولید شیر ، سقط جنین و مرگ پس از گذشت حدود ۱۲ ساعت از بروز علائم حادبیماری می باشد .
ـ اسب :
اسبها معمولاً به فرم تحت حاد بیماری مبتلا مشوند ومهمترین علائم بیماری شامل زردی ، دپرسیون ، سقط جنین و افتالمی پریودیک ( با علائمترس از نور ، افزایش ترشح اشک ، ورم ملتحمه و کراتیت ) می باشد .
بهبودی از یکعفونت لپتوسپیرایی به موارد زیر وابسته است :
ـ میزان آسیبهای وارد شده بهبافتها
ـ پاسخ ایمنی بدن
ـ قابلیت بافتها برای ترمیم و بازگشت به فعالیتطبیعی
عفونت مجدد با سرووار اولیه ایجاد کننده بیماری ، به دلیل ایمنی ایجاد شدهدر عفونت اولیه معمولاً به ندرت اتفاق می افتد .ایمنی ایجاد شده در بدن برای یکسرووار یا گروه مربوطه به آن اختصاصی است و احتمال ایجاد آلودگی با سایر سرووارهاموجود می باشد .
روشهای مناسب برای کاهش خطرات بیماری
چهار روش مناسب برای کاهش خطراتلپتوسپیروز و کنترل بیماری عبارتند از :
۱ـ شناسایی حیوانات آلوده ( یا مبتلا )
ـ به روش سرولوژی با بررسی آنتی بادی
ـ به روش کشت و جداسازی عاملبیماری
ـ روش PCR
2 ـ درمان
ـ با استفاده از آنتی بیوتیکها
ـ درمانعلامتی حیوانات دارای علائم بالینی
ـ ضد عفونی و رعایت موازین بهداشتی
۳ـمطالعه تاریخچه بیماری
ـ مطالعه سوابق بیماری در حیوانات
ـ مطالعه تاریخچهبروز بیماری در مناطق
۴ـ پیشگیری
ـ واکسیناسیون ـ مراقبت
ـ کنترل جمعیتجوندگان ـ آموزش و بهداشت
ـ جداسازی ناقلین ـ رعایت بهداشت مشاغل
روش سرولوژی :
از آنجا که سیستم ایمنی برخی از حیوانات در مقابل عفونت لپتوسپیرایی واکنشسرولوژیک نشان نمی دهد ، از اینرو روشهای سرولوژی بعنوان روش تشخیص لپتوسپیروز مورداستفاده قرار نمی گیرند .
MAT ( MICROSCOPIC AGGLUTINATION TEST ) به عنوان یکآزمایش سرولوژیکی استاندارد در بررسی آلودگیهای لپتوسپیرایی مورد استفاده قرار میگیرد . برخی از اشکالات آزمایش فوق عبارتند از :
ـ دارای مخاطرات بهـداشتی برایتکنسین آزمایشگاه بوده و روشی کند می باشد .
ـ قرائت نتایــج وابستگی فراوانی بهتجربه و مهارت تکنسین آزمایشگاه دارد .
ـ کیفیت آنتی ژن مورد استفاده ، در شرایطمختلف می تواند دچار تغییر شود .
ـ به دلیل پاسخهای مختلف و متفاوتسرووارهایلپتوسپیرا در آزمایش ، تفسیر نتایج بسیار دشوار است .
ـ این آزمایش قادر بهشناسایی حیواناتی که عامل بیماری را از طریق ادرار دفع می کنند ولی در آزمایشسرولوژیکی منفی هستند ، نمی باشد .
ـ برای بررسی گروههــای مختلف سرمــیلپتوسپیرا ، مقادیر انبوهی از آنتی ژن مورد نیاز است .
ـ واکنشهای متقاطع درمیان سرووارهای مختلف از سروگروپهای متفاوت ، موجود می باشد .
ـ آزمایش قادر بهتشخیص وضعیت آلودگی در یک حیوان نمی باشد .
نکته مهم :
در صورتی که آزمایش به فواصل چند هفته ، دوبارهتکرار شود ، احراز افزایش میزان آنتی بادی یا بالا ماندن سطح آن ، شاخص مناسبی برایتشخیص آلودگی محسوب می گردد و انجام یک نوبت آزمایش برای تشخیص آلودگی در انسان وحیوان ، فاقد ارزش می باشد .
روش کشت و جداسازی :
کشت و جــداسازی عامل بیماری ، روش مناسبی برایتشخیص بیمـاری ( بویژه در مراحل اولیه آن که با تب همراه است ) محسوب می گردد . بااینوجــود برخی از اشکالات روش کشت و جــداسازی به شــرح زیر می باشد :
ـ کشت درمحیط مایع نیاز به زمان طولانی ( ۲۰ ـ ۳ روز ) دارد
ـ تشخیص هویت سرووار جدا شدهنیاز به زمان طولانی دارد .
ـ انجام آزمایش نیازمند رعایت شدید شرایط آسپسی میباشد .
ـ جداسازی سرووارهای کند رشد ، بسیار دشوار است .
ـ با توجه بهدشــوار بودن جداسازی عامل بیماری از حیوانات به ظاهر سالم ، ارزش این روش درشناسایی حیوانات ناقل بسیار کم است .
روش تشخیص DNA :
روش PCR به عنوان روش تشخیصی مناسبی برای DNA لپتوسپیرا مطرح است . این روش سریع بوده و نتایج آن مورد اعتماد می باشد . انجامروش PCR نیاز به آزمایشگاههای مجهز و نمونه های DNA رفرانس دارد .
درمان با آنتی بیوتیکها :
سرووارهای مختلف لپتوسپیرا در مقابل انواع آنتیبیوتیکها ( به استثنای کلرامفنیکل و ریفامپیسین ) حساس می باشند . انواع آنتیبیوتیکهای پیشنهاد شده برای درمان لپتوسپیروز ( و فواید و مضرات آنها ) به شرح زیرمی باشد :
پنی سیلین :
ـ میزان دز نسبتاً بالایی در درمان مورد نیاز است .
ـ با مشکلات ازدیاد حساسیت همراه است .
ـ در شیر و گوشت حیوانات مورد درمان، باقیمانده به جای می گذارد .
اریترومایسین :
ـ معمــولاً در افرادی که به پنی سیلین حساسیتدارند مورد استفاده قرار می گیرد .
تتراسیکلین و اکسی تتراسیکلین :
ـ درحیوانات آبستن و نیز حیوانات نــوزاد ( به دلیل تغییر رنگ بافت دندان ) نباید مورداستفاده قرار گیرد .
استرپتومایسین ( ودی هیدرواسترپتومایسین ) :
ـ در هنگامتزریق عضلانی ، سبب تحریک بافت عضله می شود .
ـ برای مدت طولانی در بافت کلیهباقی می ماند .
ـ دارای اثرات سودمندی در درمان گاوهای دارای دفع ادراریلپتوسپیرا می باشد .
در شرایط کنونی ، استرپتومایسین ، با وجود اینکه در برخی ازکشورها استفاده از آن در درمان حیواناتی که منشاء غذایی دارند ، ممنوع گردیده است ،به عنوان داروی انتخابی مطرح بوده و اثر بخش بودن آن به عواملی نظیر ، میزان تخریببافت کلیه ، و میزان داروی مورد استفاده وابسته می باشد .
برنامه درمانی و کموپروفیلاکسى لپتوسپیروز :
* برای درمان لپتوسپیروز خفیف
داکسىسیلین، ۱۰۰ میلىگرم خوراکى هر ۱۲ ساعت
یا آمپىسیلین؛ ۷۵۰-۵۰۰ میلىگرم خوراکى هر ۶ ساعت
یا آموکسىسیلین، ۵۰۰ میلىگرم خوراکى هر ۶ ساعت
* برای درمان لپتوسپیروز متوسط / شدید :
پنىسیلین G، یک و نیم میلیون واحد وریدى هر ۶ ساعت
یا آمپىسیلین، ۱ گرم وریدى هر ۶ ساعت
یا آموکسىسیکلین، ۱ گرم وریدى هر ۶ ساعت
یا اریترومایسین، ۵۰۰ میلىگرم وریدى هر ۶ ساعت
* جهت کموپروفیلاکسى :
داکسىسیلین، ۲۰۰ میلىگرم خوراکى یک بار در هفته
توجه: همه رژیمهاى درمانى ۷ روز تجویز مىشوند.
ـ ضد عفونی و رعایت موازین بهداشتی
اسپیروکت لپتوسپیرا در شرایط زیر از بینمی رود :
ـ حرارات بالاتر از ۴۲ درجه سانتیگراد
ـ اسیدیته کمتر از ۵/۶
ـمحیط قلیایی با PH بالاتر از ۸
ـ مجاورت با ترکیبات هالوژنی
ـ مجاورت بادترجنتها ( نظیر صابون و اسیدهای چرب آزاد )
ـ خشکی
مطالعه تاریخچه بیماری :
بررسیهای سرولوژیکی نشان داده اند که اغلب حیوانات مبتلا به لپتوسپیرا ،فاقــد علائم بالینی هستند ، با اینوجود مطالعه سلامتی گله و رکورد تولید می تواندشاخص مناسبی برای تشخیص لپتوسپیروز باشد .
حیوانات ناقل ، معمولاً فاقد علائمبالینی هستند و اطلاعات بدست آمده در خصوص تاریخچه بیماری در حیوانات ، کمک بهتشخیص وضعیت ناقلین نمی کند .همچنین اطلاعات بدست آمده در خصوص سابقه بروز بیماریدر یک منطقه ، اطلاعات چندانی را در مورد ناقلین بدست نمی دهد .
واکسیناسیون :
فواید :
ـ واکسن قادر است در حیواناتی که قبلاً در معرضآلودگی با سویه واکسن قرار نگرفته اند ، مانع بروز علائم بالینی و نیز مانع دفعباکتری از ادرار گردد .
ـ در هنگام شیوع بیماری ، واکسن وسیله مناسبی برای مهاربیماری محسوب می گردد .
نواقص :
ـ اثر بخشی واکسنها از کشوری به کشور دیگر و ازمنطقه ای به منطقه دیگر متفاوت است .
ـ مانع دفع ادراری لپتوسپیرا در حیواناتآلوده نمی شود .
ـ طول دوره ایمنی آن کوتاه بوده ( ۶ ماه ) و پاسخهای ایمنیتغییر پذیری را ایجاد می نماید .
ـ فاقد اثرات ایمنی متقاطع می باشد .
کنترل جمعیت جوندگان :
کنترل جمعیت جوندگان و رعایت موازین بهداشتی مانعاز ایجاد بیماری در میزبانان تصــادفی و نیز انتشــار بیماری از میزبانان تصادفی بهناقلین می گردد .در مناطقی با آلودگی شدید ، با کنترل جمعیت جوندگان ، بیماری مهارگردیده است .
مراقبت :
بررسیهای سرولوژیکی مستمر در گله های دامی می توانددرصدی از حیوانات دارای آنتی بادی بر علیه لپتوسپیرا را مشخص نماید . با اینوجوداین اطلاعات نمی تواند مبین عاری بودن یک منطقه از لپتوسپیروز باشد و بیماری میتواند به صــورت فصلی یا همراه با بارندگیهای طولانی مدت و غیر منتظره ، شعله ورگردد . با اینوجود دستیابی به اطلاعات دقیق اپیدمیولوژیکی می توانــد بر مشــکلاتفوق غلبه کرده و با استفاده از آنتی ژنهای مناسب در سطح وسیع ، می توان وضعیتبیماری را در یک منطقه تا حدود قابل اطمینان نشان داد
:: بازدید از این مطلب : 2254
|
امتیاز مطلب : 2
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2